مطالعهی بازار نخستین و اساسیترین گام در ورود به بازار جدید است. روشهای مختلفی برای مطالعهی بازار و تشخیص عوامل مهم در بازار ارائه شده است. در این روشها از اقداماتی مانند جمعآوری اطلاعات از رسانهها یا پایگاههای داده، بررسی میدانی، توزیع پرسشنامه و تحلیل آن، گروههای کانونی استفاده میشود. درواقع مطالعهی بازار تکنیکی است برای جمعآوری دادهها از جنبههای مختلف بازار (که قبلاً برای ما ناشناخته بوده)، تحلیل و رمزگشایی از این دادهها و تبدیل آنها به اطلاعات، و استفاده از این اطلاعات برای گرفتن تصمیمهای درست برای ورود به بازار مورد نظر.
با استفاده از یکی از این اقدامات یا تلفیقی از آنها اطلاعاتی از بازار به دست میآید که معمولاً شامل موارد زیر است:
حجم کل بازار
تقاضای موجود در بازار یا نیازی که با قدرت خرید همراه است؛
بخشها یا سگمنتهای بازار/مشتری
شکل و ماهیت سگمنتها برای محصولات مختلف، متفاوت است از قبیل گروههای سنی مصرف کنندهها، جنیست مصرف کنندهها، بخش دولتی یا خصوصی، جغرافیایی روستایی یا شهری، دهکهای درآمدی و ...؛
کانالهای بازار
نحوهی ورود کالا به بازار مانند ردههای عمدهفروشی تا خردهفروشی و توزیع مویرگی، فروشگاههای زنجیرهای، فروش اینترنتی و مانند آنها؛ - فرهنگ و سبک زندگی: بهویژه در کالاهای مصرفی، مطالعهی سبک زندگی جوامع تغذیه کننده از بازار مورد نظر اهمیت دارد، عادات غذایی، عادات پوشش، عادات خرید، چیدمان داخلی منزل یا محل کار، آیینهای رسمی یا سنتی، و نظایر آنها؛
فرهنگ و سبک زندگی
بهویژه در کالاهای مصرفی، مطالعهی سبک زندگی جوامع تغذیه کننده از بازار مورد نظر اهمیت دارد، عادات غذایی، عادات پوشش، عادات خرید، چیدمان داخلی منزل یا محل کار، آیینهای رسمی یا سنتی، و نظایر آنها؛
رقبا
در مطالعهی رقبا به عواملی مانند مدت حضور در بازار، سهم بازار، کیفیت محصول، خدمات پس از فروش (در صورت لزوم)، قیمت عمدهفروشی و خردهفروشی، سیاستهای فروش (مدتدار یا نقد، قیمت مقطوع یا قواعد تخفیف)، نحوهی تبلیغات، سیستم توزیع و مانند آنها؛
ورود به بازار جدید بدون چنین مطالعاتی معمولاً منجر به ضرر و زیانهای مادی و حیثیتی به افراد و شرکتها میشود. طبیعتاً مطالعهی بازار مستلزم صرف هزینه و زمان است زیرا جمعآوری و تحلیل چنین دادههایی نیاز به فرد یا افراد متخصص دارد. این افراد کار «طراحی مطالعه»، «سازماندهی تیم»، «انجام مطالعه»، و «تحلیل و ارائهی گزارش» را به عهده دارند. بر اساس آمارهای تجربی، اکثر شرکتهای ایرانی اعتقادی به اهمیت چنین مطالعاتی ندارند و حاضر به صرف هزینه (یا بهتر بگوییم: سرمایهگذاری) در مطالعهی بازار نیستند. آشنا کردن مدیران شرکتهای تولیدی به ضرورت انجام چنین مطالعاتی دربارهی بازارهای صادراتی میتواند منافع بسیاری برای این شرکتها به ارمغان بیاورد. فراهم کردن بستر چنین آگاهیهایی عموماً وظیفهی سازمان توسعهی تجارت، اتاقهای بازرگانی، و تشکلهای صنفی است.