سفیر هند در تهران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»
در سفر نارندرا مودی، نخستوزیر هند به ایران در سال ۲۰۱۶، توافقنامهای سهجانبه برای توسعه بندر چابهار به امضا رسید. در آن زمان، دهلی نو متعهد شد که ۵۰۰ میلیون دلار برای بازسازی یک مرکز حملونقل کانتینری به طول ۶۰۰ متر به عنوان بخشی از تلاشهای خود جهت توسعه بندر اعماق دریا به مثابه یک هاب ترانزیتی سرمایهگذاری کند. حال ۷ سال پس از این قرارداد، سرانجام توافقنامه ۱۰ سالهای بین هند و ایران در اواخر اردیبهشت ماه امسال به امضا رسید؛ راز به تاخیر افتادنهای پیاپی این توافقنامه چه بود؟(البته اگر سابقه اولیه مذاکرات در مورد چابهار را تا سال ۲۰۰۳ به عقب برگردانیم که درآن مقطع زمانی دو کشور اولین بار مذاکرات خود را در مورد این پروژه آغاز کردند، اسرار و دلایل تاخیر در اجرای قرارداد از اهمیت دو چندانی برخوردار میشود)
سفیر هند: همانطور که شما اشاره کردید، هند و ایران مدتهاست که دیدگاه مشترکی در زمینه همکاری در توسعه مواصلات منطقهای دارند. اینکه تبدیل آن چشمانداز به پروژههای ملموس زمان زیادی برده است، صحیح است. با این حال، گذرگاههای مواصلاتی بنگاههای پیچیدهای هستند و توسعه آنها در هر نقطهای از جهان زمانبراست.قراردادی که در سال ۲۰۱۶ به امضا رسید، اولین تجلی ملموس از تمایل مشترک دو کشور برای توسعه چابهار به عنوان قطب مهم اتصال منطقهای بود. پس از امضای سال ۲۰۱۶، طرف ایرانی قصد داشت در قرارداد امضا شده بازنگریهایی انجام دهد و مذاکرات به این دلیل کاملا پیچیده شد.از آنجا که نهایی شدن قرارداد بلندمدت زمان میبرد، هر دو کشور در سال ۲۰۱۸ توافق کردند که بهرهبرداری از بندر را بر اساس قراردادهای کوتاه مدت یکساله آغاز کنند (در حالی که ما به مذاکره در مورد قرارداد بلند مدت ادامه دادیم). طی دو سال گذشته، مذاکرهکنندگان خوش اقبال بودند که از بالاترین سطح در هر دو دولت رهنمودهای سیاسی روشنی دریافت کردند. دو دیدار بین نخستوزیر مودی و رئیسجمهور فقید جناب رئیسی – در سمرقند در سپتامبر ۲۰۲۲ و در ژوهانسبورگ در اوت ۲۰۲۳ – در هموار کردن مسیر برای امضای قرارداد بلندمدت در ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ نقش بسزایی داشتند.
پس از خروج آمریکا از برجام در مه۲۰۱۸ و آغاز کمپین فشار حداکثری، توافق چابهار در ابتدا تحتتاثیر تحریمهای آمریکا قرار گرفت اما دولت هند توانست در این زمینه معافیتهایی را از آمریکا اخذ کند، روند اخذ این معافیت چگونه بود و چرا با وجود چنین معافیتی دولت هند از اجرای تعهدات خود در قبال ایران تا ماه مه ۲۰۲۴ ناتوان بود؟ آیا این درست است که معافیتهای بندر چابهار در دوران ترامپ شامل ابتکارات زیرساختی نمیشد؟
برای هند، پتانسیل اصلی بندر چابهار همیشه در ارتباط با اتصال منطقهای گسترده تر بوده است و نه صرفا تجارت دوجانبه بین هند و ایران. مهمترین مبنای منطقی برای این بندر، نیاز به ایجاد یک مسیر جایگزین به افغانستان است. چابهار میتواند به ارائه کمکهای بشردوستانه لازم به افغانستان و همچنین تسهیل صادرات آن کشور کمک کند. این امر برای حفاظت از جمعیت آسیبپذیر افغانستان، ادغام این کشور در اقتصاد منطقه و تثبیت وضعیت سیاسی و امنیتی آن ضروری است. با این منطق بود که توسعه بندر چابهار از تحریمهای آمریکا مستثنی شد و این منطق امروز نیز بسیار موضوعیت دارد. علاوه بر این، کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه نیز به یک راه مطمئن برای دسترسی به اقیانوس نیاز دارند و چابهار بهترین بندر برای این امر است.
به جز مساله تحریمها گفته میشود یکی از دلایل هندیها در عدمانعقاد قرارداد ۱۰ ساله این بود که بندهایی از قرارداد باید اصلاح میشد و کشور ثالث در دادگاه بینالمللی هم حق داوری پیدا میکرد. حتی تاکید میشود که تا قبل از مه ۲۰۲۴ ایران سه بار از هند برای انعقاد قرارداد دعوت کرد که حداقل در دو مورد هند به دلایلی نامعلوم این درخواستها را رد کرد؛ علت این مسائل و موانع چه بود؟
تمایل به تغییر قرارداد ۲۰۱۶ از طرف ایران بوده و هند همواره متعهد به ادامه قرارداد به شکلی که در سال ۲۰۱۶ به امضا رسید، بوده است. یکی از بندهای قرارداد سال ۲۰۱۶ امکان حل و فصل اختلافات از طریق داوری بینالمللی را فراهم کرده است. چنین بندی در قراردادهای بهرهبرداری بندری در سراسر جهان متعارف است. مقامات ایران در مورد امکان داوری بینالمللی ملاحظاتی داشتند و هر دو طرف قبل از رسیدن به یک فرمول مورد قبول دو طرف، تعدادی از جایگزینهای احتمالی را مورد بحث قرار دادند. درک این نکته حائز اهمیت است که داوری بینالمللی بر اساس اصول کاملا پذیرفته شده و از طریق محاکم تجاری بیطرف صورت میگیرد. این بدان معنا نیست که «به کشور ثالث باید حق داوری داده شود.»
چرا هند پس از سالها سیاست کج دار و مریز خود درباره توسعه همکاریهای ترانزیتی با ایران اکنون به تغییر رویکرد دست زد؟ این تغییر رویکرد تا چه حد به روابط ایران و هند بازمی گردد و تا چه حد به دغدغههای منطقهای و بینالمللی هند و همینطور تا چه حد به تغییرات در نظام بینالملل؟
اینکه گفته شود هند به هر نحوی موضع خود را در مورد چابهار تغییر داده است، نادرست است. در چشمانداز ما از اتصال، چابهار همیشه به عنوان یک قطب بالقوه مهم برای اتصال افغانستان، آسیای مرکزی و منطقه وسیع تر اوراسیا با جنوب آسیا حضور دارد. این واقعیت که هند و ایران همواره روابط سیاسی دوستانه داشتهاند، چابهار را برای هند جذابتر کرده است.در طول دهه گذشته، اهمیت اتصال بیش از پیش افزایش یافته است و از این رو توسعه کریدورهای جایگزین به یک اولویت برای همه کشورها تبدیل شده است. منافع هند در کریدور بینالمللی شمال-جنوب و کریدور چابهار باید در این زمینه گستردهتر دیده شود.
گفته میشود هند از طریق بندر چابهار میتواند پاکستان را دور بزند و کالاها را ابتدا به ایران و سپس از طریق شبکههای ریلی یا جادهای به افغانستان و کشورهای محصور در خشکی و غنی از منابع مانند ازبکستان و قزاقستان حمل کند. یکی از مقامات هندی حتی از رسیدن به سرزمینهای دور یعنی تا روسیه نیز سخن گفته است. هند در مورد استفاده از این بندر چه هدفهایی را مدنظر دارد؟ و از طرف دیگر امضای این قرارداد تا چه حد به رقابتهای کریدوری هند با چین بازمی گردد و نسبت آن با کریدور شمال –جنوب چیست؟
هند اتصال را به عنوان یک بازی با حاصل جمع صفر نمیبیند. اتصال، یک سود خالص برای کل جهان است. هنگامی که یک کریدور مواصلاتی توسعه مییابد، گزینههای بیشتر برای تجارت نه تنها برای کشورهای درگیر در توسعه آن، بلکه برای سایرین نیز فراهم میکند. میتوان گفت که اتصال، چه زمینی و چه دریایی، یک کالای عمومی بینالمللی است. قبلا گفتهام که چابهار میتواند یک قطب ترانزیتی بسیار مفید برای تجارت هند با افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و منطقه وسیعتر اوراسیا باشد. با این حال، کریدور چابهار با ایجاد دسترسی دریایی به بسیاری از این کشورهای محصور در خشکی بهویژه افغانستان، روابط تجاری آنها را با سایر کشورهای جهان نیز تسهیل خواهد کرد. هند از همه طرحهای مواصلاتی، تا زمانی که به اصول تمامیت ارضی احترام بگذارند و به حاکمیت هیچ کشوری تجاوز نکنند، استقبال میکند. همچنین تامین مالی طرحهای مواصلاتی به روشی پایدار و بدون تحمیل بار بدهی سنگین بر کشورهای دریافتکننده، حائز اهمیت است.
محتوای قرارداد ۲۰۲۴ چه تغییراتی نسبت به توافق سال ۲۰۱۶ داشته است و هند برای دادن اطمینان خاطر به ایران در مورد اجرای حتمی این قرارداد چه تضمینهایی به دولت ایران داده است؟
قرارداد ۲۰۲۴ به طور کلی در راستای همان محورهایی است که در سال ۲۰۱۶ امضا شد. طبق این قرارداد، شرکت دولتی هندی ایندیا پورتس گلوبال لیمیتد (IPGL) بندر را به مدت ۱۰ سال بر اساس مدل تقسیم درآمد با دولت ایران، تجهیز و بهرهبرداری خواهد کرد. در این مدت، شرکت IPGL مبلغ ۱۲۰ میلیون دلار برای نصب تجهیزات بیشتر در بندر سرمایهگذاری خواهد کرد. در قرارداد سال ۲۰۱۶ این مبلغ ۸۵ میلیون دلار بود اما در قرارداد جدید به ۱۲۰ میلیون دلار افزایش یافته است. در قرارداد سال ۲۰۱۶، هند همچنین متعهد شده بود ۱۵۰ میلیون دلار برای توسعه زیرساختهای مربوط به بندر چابهار از جمله برای اتصال آن به پس کرانه ایران تامین مالی کند. ما اکنون این تعهد مالی را نیز به حداقل ۲۵۰ میلیون دلار افزایش دادهایم. تفاوتهای دیگری نیز در سطح فنی بین هر دو قرارداد وجود دارد، اما روح کلی قرارداد ۲۰۲۴ مشابه قرارداد امضا شده در سال ۲۰۱۶ است. دو طرف توافق کردهاند که تلاشهای مشترکی برای شناساندن و مقبولسازی کریدور چابهار از طریق فعالیتهای ترویجی با بازرگانان، حملکنندگان و شرکتهای لجستیکی در منطقه گستردهتر انجام دهند.
بر اساس قرارداد جدید، شرکت هندی (IPGL) و سازمان بنادر و دریانوردی ایران قرارداد بلندمدتی را امضا کردهاند که به دهلی نو اجازه میدهد طی مدت ۱۰ سال ترمینال در بندر چابهار را ارتقا داده و از آن بهرهبرداری کند. همچنین هند یک ترمینال در بندر شهید بهشتی راهاندازی و طبق توافق جدید، ۱۲۰میلیون دلار برای تجهیز آن سرمایهگذاری خواهد کرد و ۲۵۰ میلیون دلار تسهیلات اعتباری اضافی برای پروژههای مرتبط در بندر، ارزش قرارداد را به ۳۷۰ میلیون دلار میرساند. با توجه به این اطلاعات آیا میتوان گفت که هند چابهار را برای ۱۰ سال از ایران اجاره کرده است؟در این صورت منافع مالی و مادی این قرارداد برای طرفین چگونه تعریف شده است؟آیا این قرارداد از پیوستهای امنیتی، نظامی و قضایی نیز برخوردار است؟ بهویژه از حیث حقوقی چه موارد الزامآور و قضایی و چه تضمیناتی درصورت عدمانجام تعهدات از سوی طرفین در قرارداد پیشبینی شده است؟
من در سوال قبلی خطوط کلی قرارداد را توضیح دادم. از نظر فنی، این یک قرارداد اجاره نیست، بلکه یک قرارداد BOT (ساخت، بهرهبرداری، انتقال) است. منافع مالی بین شرکت هندی و سازمان بنادر و دریانوردی ایران بر اساس فرمول تقسیم درآمد که به خوبی در قرارداد تعریف شده است تقسیم میشود. قرارداد صرفا یک توافق تجاری است. در صورت عدمایفای تعهدات قرارداد، برای جبران خسارت رویهای به خوبی و با دقت تنظیم شده است که ابتدا از طریق رایزنی دوطرفه، و متعاقبا (در صورت نیاز)، از طریق داوری تجاری بینالمللی پیگیری خواهد شد.
امضای این قرارداد بلافاصله با واکنش آمریکا مواجه شد. ودانت پاتل، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا تاکید کرد: «هر نهاد و هر فردی که به معامله تجاری با ایران فکر میکند، باید از خطر بالقوهای که در برابر خود میگشاید و خطر بالقوه تحریمها آگاه باشد.» در مقابل سوبر جایشانکار، وزیر امور خارجه هند گفت که دهلی نو «مزایای» این توافق را به ایالاتمتحده اعلام خواهد کرد و از کشورها خواهد خواست که دیدگاه محدودی نسبت به آن نداشته باشند. دقیقا هند چگونه و به چه طریقی میخواهد مزایای این توافق را برای آمریکا روشن کند. آیا از این حیث هند و آمریکا دارای منافع مشترکی نسبت به راهاندازی این پروژه هستند؟(به خصوص با درنظر گرفتن این مساله که این قرارداد و راه ترانزیتی جدید میتواند به نوعی در رقابت با ابتکار کمربند-جاده چین قرار گیرد.) آیا هند نسبت به قانع ساختن آمریکاییها در مورد عملیاتی کردن این پروژه مطمئنتر از سال ۲۰۱۸ است؟ اگر ترامپ در انتخابات نوامبر به پیروزی برسد، هند نسبت به چشمانداز اجرای این توافق ارزیابی دارد؟(یعنی این قرارداد از جانب هند با ریسک بازگشت ترامپ به کاخ سفید به امضا رسیده است).
همانطور که وزیر امور خارجه هند خود توضیح دادند، چشمانداز اساسی پشت چابهار همیشه بسیار گستردهتر از اتصال هند و ایران بوده است. چابهار بندری است که میتواند به عنوان یک قطب مواصلاتی برای کل منطقه، بهویژه کشورهای محصور در خشکی مانند افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، کشورهای قفقاز و… باشد. از این رو توسعه کریدور چابهار برای رشد تجارت جهانی و رونق منطقهای مثبت خواهد بود. هند و ایالات متحده در مورد مسائل مهم روز جهانی، از جمله نیاز به تسهیل جریان آزاد تجارت بینالمللی گفتوگوی نزدیک دارند. ما رایزنیهای نزدیک با ایالات متحده آمریکا و سایر شرکای مرتبط را برای استفاده بهینه از قابلیتهای چابهار ادامه خواهیم داد.
ایران و هند از سال گذشته همکاری خود را در قالب بریکس و کشورهای جنوب جهانی تعمیق کردهاند، آیا هند امیدوار است که از اهرم بریکس و کشورهای جنوب جهانی در پیشبرد بهتر این قرارداد به نحو شایستهای استفاده کند؟اساسا اجرای این قرارداد چه کمکهایی به ایده جنوب جهانی و همکاری بیشتر میان این دسته از کشورها بهویژه ایران و هند خواهد کرد؟
به طور طبیعی، کشورهای بریکس به عنوان اقتصادهای نوظهور بر رشد تجارت و سرمایهگذاری بین کشورهای جنوب جهانی تاکید دارند. با عضویت ایران در بریکس، هند و ایران یک مجمع دیگر برای به اشتراک گذاشتن دیدگاهها و تجربیات خود در مورد این موضوع مهم دارند. با این حال، همانطور که قبلا اشاره کردم، هند و ایران حتی قبل از تشکیل بریکس به عنوان یک گروه در سطح دوجانبه دیدگاه مشترکی در مورد توسعه چابهار به عنوان یک کریدور ترانزیتی داشتند. توانایی تبدیل این چشمانداز به واقعیت، تجارت بین بسیاری از کشورهای جنوب جهانی را سریعتر و اقتصادیتر خواهد کرد. به عنوان مثال، بازرگانان کشورهای خاورمیانه، آسه آن یا آفریقا میتوانند از این کریدور برای تجارت با کشورهای آسیای مرکزی استفاده کنند. به این ترتیب، قراردادی که اخیرا امضا شده است، به صورت مستقیم به نفع رونق اقتصادی جنوب جهانی است.
اشتراکات و تبادلات فرهنگی میان ایران و هند بیشمار است؛ هند در قرون میانه میلادی میزبان شاعرانی از ایران شد که به دلیل پناه جستن در هند سبک شعرشان به سبک هندی معروف شد. این شاعران در حالی که با بیتوجهی نظام سیاسی وقت ایران مواجه شده بودند به گرمی توسط دربار هند مورد استقبال قرار گرفتند، همچنین در تاریخ معاصر نیز مبارزات ضد استعماری گاندی به الگویی برای ملی شدن صنعت نفت ایران تبدیل شد و این تعاملات دوجانبه در عین حال در قالب جنبش عدمتعهد در طول جنگ سرد ادامه یافت. این اشتراکات تاریخی و فرهنگی تا چه حد از این پتانسیل برخوردار است که روابط دوجانبه را در عصر کنونی تعمیق کند؟
همانطور که اشاره کردید، روابط فرهنگی و روابط مردم با مردم هزاران سال است که بین هند و ایران جریان داشته است. احتمالا هیچ کشوری به اندازه ایران بر زبان، ادبیات و معماری هند تاثیر نداشته است. فارسی صدها سال به عنوان زبان دیوانی، حقوقی و ادبی در هند مورد استفاده قرار میگرفت. حتی امروزه، زبان روزمره هندیها مملو از کلمات فارسی است. جمعیت قابلتوجه مسلمانان شیعه هند دوست دارند از شهرهای مقدس ایران مانند مشهد و قم دیدن کنند. به دلیل همه این عوامل، هندیها تصویر مثبتی از ایران و تمدن ایرانی دارند. به همین ترتیب، مردم ایران نیز به فرهنگ و هنر هند، از جمله فیلمهای بالیوودی علاقه داشتهاند. این علاقه متقابل به فرهنگ یکدیگر طبیعتا میتواند زمینه خوبی را برای گسترش همکاریهای دو کشور فراهم کند. این امر بهویژه برای افزایش گردشگران در هر دو جهت موضوعیت دارد. به همین ترتیب، زمینههای خوبی برای افزایش تبادلات در فعالیتهای ورزشی و آموزشی و بین جوانان ما به واسطه قرابت فرهنگی بین دو کشور، وجود دارد.
در هند اقلیت متنفذ و ثروتمندی حضور دارند که زرتشتیاند و در گفتوگوهایشان همواره بر داشتن ریشههای ایرانی افتخار میکنند. با توجه به اثرگذاری قابلتوجه این اقلیت قدرتمند در ساخت سیاسی هند چه امکاناتی را این اقلیت میتواند در بستر بهبود و تعمیق بیش از پیش روابط دهلی و تهران فراهم کند؟
در هند، جامعه قابلتوجه زرتشتیان که صدها سال پیش از ایران مهاجرت کرده بودند، محبوب و مورد احترام هستند. در هندوستان از آنها با عنوان پارسیها یاد میکنیم. پارسیها بهرغم اینکه درصد کمی از جمعیت وسیع هند را تشکیل میدهند، سهم زیادی در توسعه هند داشتهاند. برخی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی هند متعلق به پارسیها هستند. بسیاری از دانشمندان، موسیقیدانان، ستارههای سینما، وکلا و حتی یک فرمانده مشهور ارتش هند از این جامعه کوچک بودند. پارسیهای هند ارتباط خاصی با شهر یزد در ایران دارند. با توجه به تاثیر پارسیها در تجارت و زندگی فرهنگی هند، آنها میتوانند سفیران خوبی برای همکاری و تعامل بیشتر بین هند و ایران باشند.
در جهان در حال گذار امروز که با دو مشخصه quid pro quo یا معامله محور و همچنین multialigned یا چند همسویی تعریف میشود، هند به جهان و ایران چگونه نگاه میکند و انتظارات متقابل تهران و دهلی از یکدیگر را چگونه میتوان در چنین جهانی تنظیم و مدیریت کرد؟
هند یک سیاست خارجی مستقل را دنبال میکند که توسط ارزشها و منافع خود دیکته میشود. ما تصمیم آگاهانهای اتخاذ کردهایم تا استقلال راهبردی خود را حفظ کنیم و به هیچ اتحاد یا گروه نظامی رسمی نپیوندیم. اگرچه جهان به طور فزایندهای بین گروههای رقیب دو قطبی میشود، هند برای تعامل با همه کشورها و گروهها ارزش قائل است. در این رویکرد کلی، ایران شریک ارزشمندی برای هند است. ما اهمیت ایران را به عنوان یک کشور دوست در همسایگی نزدیک خود که قرنها ارتباط فرهنگی نزدیک با آن داشتهایم، ارج مینهیم. ایران به طور سنتی سهم عمدهای در امنیت انرژی هند داشته است. در حال حاضر نیز بر بهرهمندی از موقعیت مطلوب ایران به عنوان راه گذر ترانزیتی احتمالی به سایر کشورها و مناطق متمرکز شدهایم. این موضوع توضیح دهنده علاقه هند به پروژههایی مانند کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) و بهویژه کریدور چابهار است. پیشرفت این پروژهها مستلزم تلاش و خلاقیت دو طرف است و هر دو دولت در حال رایزنیهای منظم در خصوص اجرای این پروژهها هستند.
هند همواره بر این مساله تاکید کرده است که در صورت برداشته شدن تحریمها حاضر است فراتر از مساله چابهار وارد همکاریهای گسترده شود. نکته حائز اهمیت در این حوزه این است که برخی کشورهای مهم نظام بینالملل و همچنین برخی بازیگران منطقهای نیز با این درخواست هند جهت رفع تحریمهای ظالمانه اشتراک نظر دارند و در این مسیر تلاشهایی نیز انجام دادهاند. بهطور مثال در دولت روحانی شاهد نقش فعالانه ژاپن و فرانسه در این حوزه بودیم و در دولت رئیسی نیز قطر و عمان نقش تسهیلگر را در روابط میان تهران و واشنگتن ایفا کردند؛ اما با وجود اینکه هند تمایل به رفع این تحریمها دارد و از سوی دیگر روابط حسنهای با دو طرف منازعه دارد، اما به نظر میرسد تاکنون اقدام موثر و ملموسی در حوزه تسهیلگری انجام نداده است. چه موانعی در این مسیر برای دهلی وجود دارد؟ آیا تاکنون هند پیامهایی میان دو کشور مبادله کرده است؟ این پیامها در چه حوزهای و در چه بازه زمانی میان دو کشور منتقل شده است؟
هند فقط به تحریمهای سازمان ملل احترام میگذارد و نه تحریمهای یکجانبه اعمال شده توسط کشورها. با این حال، شرکتها و موسسات مالی هندی باید به تاثیر احتمالی تحریمهای ثانویه توجه داشته باشند و این امر دامنه روابط تجاری و سرمایهگذاری دوجانبه بین هند و ایران را محدود کرده است. هند هم با ایران و هم با کشورهای غربی روابط دوستانه دارد و تاثیر نامطلوب تحریمها در جلسات ما با همه طرفها مورد بحث قرار میگیرد. هند بر این باور است که این برعهده ایران و کشورهای غربی است که از طریق گفتوگو و دیپلماسی مسائل بین خود را حل کنند. ما از کاهش تنشهای منطقهای و جهانی، که مانعی برای رشد سالم و طبیعی تعامل اقتصادی هستند یا خطراتی برای تجارت دریایی ایجاد میکنند، استقبال میکنیم.
منبع : دنیای اقتصاد